.
اطلاعات کاربری
درباره ما
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 شاعر در این سروده، از یک سو، به معنویت و روحانیت شب قدر اشاره می‌کند و از غرق شدن در دعا و عشق الهی سخن می‌گوید. از سوی دیگر، به حرمت نوروز و قدر دانستن این آیین باستانی تأکید می‌کند.

 منبع: آوای رودکوف

بانک اخبار انتخاب // به گزارش رسانه نو به نقل از پایگاه خبری آوای رودکوف:در سال ۱۴۰۴، تقارن مبارکی رخ داده است: شب قدر، شب نزول قرآن و آمرزش گناهان، با نوروز، جشن باستانی ایرانیان و نماد نو شدن طبیعت، همزمان شده‌اند. این شعر، تجلی این همزمانی است و احساسات شاعر را در مواجهه با این اتفاق بی‌نظیر به تصویر می‌کشد.

شاعر در این سروده، از یک سو، به معنویت و روحانیت شب قدر اشاره می‌کند و از غرق شدن در دعا و عشق الهی سخن می‌گوید. از سوی دیگر، به حرمت نوروز و قدر دانستن این آیین باستانی تأکید می‌کند. اما شاعر در این میان، از خود می‌پرسد که چگونه می‌توان این دو مناسبت را در کنار هم گرامی داشت و حق هر کدام را ادا کرد؟

شاعر در نهایت به این نتیجه می‌رسد که امسال، جشن و شادی نوروز را به بعد از ماه رمضان و عید فطر موکول کند تا بتواند با تمرکز بیشتری به عبادت و راز و نیاز در شب‌های قدر بپردازد. او معتقد است که عید بنده، بعد از عید فطر و اتمام ماه رمضان است. این شعر، دعوتی است به تفکر در باب ارزش‌های معنوی و فرهنگی و تلاش برای پاسداشت هر دوی آن‌ها.

به امید سالی پر از برکت و ثروت و کار برای همه.

شعر اول : تلاقی شب قدر و نوروز

---------------------

شعر دوم : تحویل به روزست شب قدر



:: برچسب‌ها: شب قدر , نوروز , سال تحویل 1404 , شعر نو , شعر فارسی , حجت بقایی , متن ادبی , گزارش , ادبیات فارسی , آوای رودکوف , ,
:: بازدید از این مطلب : 0
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : انتخاب 1403
ت : دو شنبه 12 اسفند 1403
.

بانک اخبار انتخاب به نقل از رسانه نو // به گزارش نشریه الکترونیکی یک کتاب ،همزمان با اولین روز ماه مبارک رمضان و تلاقی سال تحویل۱۴۰۴ و شب قدر  شعر : ( تحویل به روزست شب قدر گوهربار ) سروده جدید آقای حجت بقایی منتشر شد.

متن شعر :

زلفت شب قدره

صورت همچو نوروز 

نوروز زمین است 

روزه همچو ماه است 

تحویل سال شمسی 

هزارو چهارصدو چهار

زمین همره ماه است

من نیز در این حال 

تحویل به روز است

شبش قدر گوهربار

بین شب و روز

بهر دعا من سحر آیم 

گویم به امامم 

آنکس که به نامش 

همه عالم یا علی گفت

تو شیر خدایی 

به کمالت در خیبر بگشایی

تو شمس جهانی 

من خاک نهانم 

تو علم عیانی 

من کودک مکتب 

خورشید دلم باش

دلِ تاریک و سیاهم 

روشن کن و 

نوری به قد من 

تا دیده شوم پیش خدایم 

به کمی من 

ای شمس اگر 

از من بد فکر و گرفتار 

خواهی که شوی دور 

من عجبم نیست 

چون ذات خطاکار خودم 

من بشناسم 

دانم به نگاهت 

همه دردها شود دود 

گفتند بخواه از کرم دوست 

کریم است و ببخشد 

تسکین و دواییست 

چو خورشید به جهانیست

صد گفته شنیدم 

که تو خوب تر از خوب 

من آمده ام

با همه درد و همه آهم 

دانم که تو دریای محبت 

تو بزرگی تو کریمی 

من قطره ام اما 

چو سوی رود شوم 

آب روانم 

به مُلکِ کَرَمَت 

با سفر آیم 

من منتظرم 

یک خبری از تو بیاید 

عید و رمضان با هم 

اخبار خوشت کو 

بر من برسان حال خوشم را 

اینجا همه  

دنبال نجاتند 

گویم به همه از ته جانم 

ناجی تویی و باقی اینان

همه را جز تو هلاک است

-   -   - 

سروده ای از : حجت بقایی 

۱۴۰۳/۱۲/۱۲

 

#شعر_نو

#شعر_فارسی

#رمضان

#بداهه



:: برچسب‌ها: شعر نو , تلاقی سال تحویل و شب قدر , شعر فارسی , شاعر ایرانی , ادبیات , حجت بقایی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : انتخاب 1403
ت : یک شنبه 12 اسفند 1403
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی